ممنونتم ...
سلام عزیزکم خوبی نازپرم؟ منم خوبم خدا رو شکر صبح بعد از یه شب پر از سرفه پاشدیم و با بابایی رفتیم خرید ... رفتیم سپه سالار و یه کفش مهمونی چرم ناناز خریدم ... البته بابایی کلی گفت یه جفت دیگه بردار برا دم دست که من نپسندیدم ... خلاصه از همون جا پیراشکی خریدیم که عالی بود بعدم که رفتیم تو راه از رضا لقمه که فکر کنم حدودای خیابون سی تیر باشه کباب گرفتیم که خیلی چسبید .... بعدم امدیم سمت خودمون و رفتیم درمانگاه ساج و امپولم و زدم و بعدم رفتیم شهروند بهرود و کلی خرید کردیم برای خونه ... بعدم امدیم خونه و دیدم خاله مریم اس ام اس داده که همه رفتن خونه ی خاله عزیز و ببینن که منم بلند شدم و رفتم و یه ذره بودیم و امدیم خونه و گوشت و مرغ ها رو شستم و ...
نویسنده :
مامانی
22:01